مهرومهرو، تا این لحظه: 14 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

روزانه های یک مادر

هستی ده ماهه ی ما

1389/10/11 1:16
نویسنده : به مامان
327 بازدید
اشتراک گذاری
 

مهروی نازم ده ماهه شد.

ابن ماه هم  جز سرما خوردگی و مریضی دخترم برامون پر از کارهای تازه بود.

دوشنبه ۱شهریور مهرو تونست یک گام برداره.والان دخترکم تا شش هفت قدم هم برمیداره وبعد میفته.

مهرو خانم این ماه هفت دندونی شده.4مروارید بالا و3مروارید قشنگ پایین داره.مبارکه دخترم

تاب سواری را خیلی خیلی دوست داره وصاحب یک تاب در خونه هم شده.

به همه چیز میگه "اب"وبا انگشت اشاره ی کوچولوش چیزهایی را که میخواد نشون میده

کشوها را بهم میریزه

فکر کنم دخترم کوهنورد بشه از بس از همه چیز بالا میره

توپ بازی را یاد گرفته (فکر کنم ارثی باشه بالاخره دختر یه فوتبالیسته!)

مهرو با ما ارتباط بیشتری برقرار میکنه وبا مهربونی نگاهمون میکنه

اگه کاری را که میخواد انجام ندیم مثه یه شیر کوچولو غرش میکنه عزیزدلم.

سفر مهروگلی

         

امسال بخاطرکوچک بودن مهرو و حساسیت هایی که دارم قصد سفر نداشتیم اما بابا  با سفر یک هفته ای دبی سورپرایزمون کردم.ومهرو اولین سفر خارجی وهواییش را این ماه تجربه کرد .

هنگام رفتن

تو این سفر مهرو با ما همکاری زیادی کرد.طوری که بابا فکر میکرد ما راههای دورتر هم میتونیم بریم.

مهروی گلم طعم های جدیدی مثه فست فود(سیب زمینی سرخ شده) وغذاهای عربی ژاپنی را هم تجربه کرد

مهرو کلی دوستهای بین لمللی پیدا کرد.!هر جا میرفتیم همه از دخترکم تعریف میکردن وعلیرغم میل من بغلش میکردن.

مهروگلی در این سفر بیشتر از گذشته به باباش وابسته شد.به طوری که لحظه ای ازش جدا نمیشد.

آکواریوم هتل اتلانتیس برای دخترم خیلی جذاب بود.

مهرو وخواهرش در شهربازی هم اوقت خوبی را گذراندند

 

مهرو برای اولین بار سوار قایق هم شد.کوچولوی ما به دریا اشاره میکردوپشت سر هم با تعجب میگفت"آب آب"

دررفت وبرگشت هم دخترم یک پیش بند ویک غذای غنچه جایزه گرفت.

لباسهای زمستونی نبودوما فقط تونستیم برای پاییز مهرو خرید کنیم

ما تابستان را با با یه عالمه اتفاق وخاطره پشت سر میگذاریم وبه استقبال پاییز دلچسب واولین تولد دخترم مینشینیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)