دی ماه
وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصرِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ * و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَلَمین
مهروی قشنگم تو داری چهارده ماهه میشی ومن عاشقانه گوشه ای از خاطراتت رو اینجا ثبت میکنم .
۲۰ دی نهمین دندون مرواریدیت رونمایی کرد.مبارکه دخترم.....موسیقی ورقص رو دوست داری.چرخ میزنی ومیرقصی.برایت سی دی "کودک نابغه"و"دوستان کنجکاو" رو تهیه کردم که دوست داری..در روز حتما مدتی رو ببرات کتاب میخونم که خوشبختانه با شوق استقبال میکنی.الان ببعی هاپو وپیشی رو میشناسی وصداهاشون رو بلدی.بازیهای فکری مثه مرتب کردن حلقه ها رو هم دوست داری عزیز دلم..اما اگه نتونی انجام بدی ناراحت میشی.عروسکت رو میخوابونی وتاب میدی .بوس کردن رو یاد گرفتی وما مخصوصا بابا رو با بوسه هات ذوق زده میکنی.وقتی میپرسیم مهرو کیه؟به سینه ات میزنی ومیگی "من".
اما دختر گلم از صبح تا شب لب به غذا نمیزنی .اگه دوتا قاشق چایخوری غذا بخوری ما کلی خوشحال میشیم.
به جز اینها باید اضافه کنم دیروز چاشنی ماست وخیار وفلفل رو روی تختمون دیدم وماژیک وایت برد رو توی شومینه وجوراب بابا رو توی سبد سیب زمینی پیاز...کابینت هاوکشوهامون هم مصداق کمد آقای ووپیه..روزی صد دفعه روی زمین خالی میشه .وزدن چسب وبستن هم فایده ای نداره.البته این وقایع سر دراز داره که فعلا مجالش نیست!
مهرو واولین برف بازی
مهرو وتماشای بارش برف
امسال تولدم همسر مهربونم وماهور برام یه روز قشنگ آفریدند.از صبح انواع تبریکهای تلفنی واس ام اسی و حضوری و...وشب با یک جشن کوچیک چهارنفره در پدیده ی شاندیز ویک کادوی قشنگهمراه با شیطنتهای مهرو که تمام مدت زیر میز میچرخید .
این هم هدیه تولد من
و۱۶دی ماه تولدماهور قشنگمه.روزی که من وهمسر عزیزم پدرومادر شدیم.خاطره انگیز ترین روز زندگی ما..که بخاطر امتحانات ماهور فقط با یک کیک کوچیک جشن گرفتیم تا بعدا مطابق میل دخترم برگزار کنیم
ماهورم گل قشنگم تولدت مبارک.امیدوارم صدوبیست ساله شی.دوستت داریم.